سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همسنگران شهدا در زارچ


بزرگ مرد تاریخ

گنجینه احادیث

 
دوستان همسنگر
 
جستجو گر گوگل


ویژه نامه شهید محمد کریمی زارچی؛
عاشق انقلاب و امام بود و ایمانی محکم به انقلاب داشت؛ بعضی اوقات افراد به اصطلاح متجدد و متمدن به او خرده می گرفتند و می گفتند یک مقداری هم به فکر خودت باش!
شهید

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه الغدیر از خط شکنان، شهید محمد کریمی زارچی به سال 1334 (فروردین ماه) در سرچشمه زارچ دیده به جهان گشود خانواده ای مذهبی، متعهد به اسلام که از طریق کشاورزی امرار معاش می کردندداشت، در دامن مادری زحمتکش پرورش یافت دوران طفولیت و کودکی را در سرچشمه زارچ که در 15 کیلومتری یزد واقع است و همچنین در ده بنادک سادات که تا شهر بزد حدود 65 کیلومتر فاصله دارد گذراند.

یعنی در واقع هم با آب و هوای گرم کویری خو گرفت هم با آب و هوای سرد کوهستانی؛ در خردسالی با قرآن انس گرفت و از همان اوایل نوجوانی سعی داشت که از تعالیم مترقی مکتب اسلام، زیستن و بودن حسین گونه را بیاموزد.
قبل از دوره ابتدایی قرآن خواندن را تا حدی آموخت؛ تحصیلات ابتدایی خود را در سرچشمه زارچ، مدرسه مظفری (14 اسفند) به پایان رساند از هوش سرشار و نبوغی که داشت همیشه مورد تمجید و مهر و محبت معلمین و اولیاء مدرسه قرار می گرفت . حتی دوره شش ساله ابتدایی نظام قدیم را در 5 سالگی طی کرد یعنی کلاس ششم را فقط در مدت 2 ماه در تابستان با موفقیت گذراند.
دوره دبیرستان را در شهر یزد در مدرسه تعلیمات اسلامی مروج به پایان رساند و در رشته ریاضی دیپلم گرفت. از نظر درس و فعالیتهای مذهبی در دوره دبیرستان جزء محصلین خوب و کوشا بود و چند مرتبه از دست مرحوم حاج سیدمحمد وزیری که آن زمان سرپرستی مدارس تعلیمات اسلامی یزد را بر عهده داشتند قرآن مجید و دیگر کتابهای اسلامی هدیه و جایزه گرفت و حتی در ایام تابستان که مدارس تعطیل بود در کارخانه یا در روستا به کارگری و کشاورزی می پرداخت و علاوه بر این که هیچگاه سربار خانواده و اطرافیان خود نبوده، تا آنجا که از دستش بر می آمد کمک و مساعدت می کرد. 
از همان دوره دبیرستان در سن نوجوانی پی برده بود که رژیم طاغوت و پلید شاهنشاهی چه جنایتها و ظلمهایی بر این مملکت و ملت روا داشته و راه خود را تشخیص داد. علاقه خاصی به مطالعه کتابهای مذهبی و سیاسی و اخلاقی پیدا کرده بود.

خاطرات دوران دانشگاه :

بعد از اتمام دوره متوسطه در امتحانات ورودی دانشگاهها شرکت کرد و در رشته مهندسی تاسیسات در دانشگاه کار تهران پذیرفته شد و مشغول ادامه تحصیل گردید چون در محیط بزرگتر وارد شد فعالیتش نیز وسیع تر و بیشتر شد. از این نظر خوشحال بود. تا آنجا که می توانست و از دستش بر می آمد بر علیه رژیم طاغوت مبارزه می کرد عضو فعال انجمن اسلامی دانشگاه بود. در اوج خفقان و اختناق چه در دانشگاه و چه بیرون هدف خود را دنبال می کرد در پخش اعلامیه های امام و نوارهای معظمٌ له و ارسال کتاب و روشن کردن افکار عمومی دوستانش نقش مهمی داشت.

خاطرات دوران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی :

در دوران تحصیلات دانشگاهی همیشه با گروههای چپی و مخالف اسلام به خصوص منافقین و به قول امام امت آنهائیکه التقاطی فکر می کنند در ستیز بود. آنها را بزرگترین خطر برای آینده ایران و اسلام می دانست. عقیده داشت که باید قاطع و هوشیارانه جلوی آنها ایستاد و مبارزه کرد و نگذاشت که آنها به فعالیتهای شوم و فریبکارانه خود ادامه دهند و افراد ناآگاه را منحرف سازند.

علاوه بر پخش کتابها و اعلامیه ها و نوارهای سخنان حضرت امام خمینی و شتاساندن چهره های مبارز و متعهد روحانی از اندیشه ها و صحبتهایش این بود که ملت مسلمان ایران اگر وحدتی را که امام می گویند برای همیشه حفظ کنند.

از هر خطری و لو بسیار بزرگ محفوظ خواهند؛ خارج شدن از خط امام را بزرگترین ضربه به وحدت و یکپارچگی می دانست از دیگر خصوصیاتش این بود که علاقه خاصی به دستگیری بینوایان و افراد مستمند و مستضعف اجتماع داشت . چون رشته او به صورت عملی بود یعنی یک سال درس و یک سال کار، بواسطه علاقه زیادی که به محرومین جامعه داشت کارآموزی یکساله خود را در منطقه ایرانشهر انتخاب کرد تا از نزدیک به مشکلات مردم آنجا پی برد تا بعد از پیروزی انقلاب بهتر بتواند خدمت کند.

بعضی اوقات افراد به اصطلاح متجدد و متمدن به او خرده می گرفتند و می گفتند یک مقداری هم به فکر خودت باش؛ بسیار متواضع و فروتن بود. البته در مقابل ستمدیدگان و مستضعفین و مظلومین که به آنها مهر می ورزید. اما در مقابل زورگویان و مستکبرین و افراد جاه طلب و مقام پرست و مادی گرا به مانند کوهی استوار و محکم می ایستاد و حق و حقیقت را بازگو می کرد چنانچه خوششان نمی آمد ترسی نداشت و حالت محافظه کارانه را هرگز پیش نمی گرفت و می گفت باید با شجاعت در مقابل آنها مقاومت کرد و رسوایشان ساخت.

با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در 22 بهمن ماه 1357 که خود نیز در میدان مبارزه سهمی داشت تا آنجا که از دستش بر می آمد کمک می کرد به آرزوی چندین ساله اش رسید و خوب درک کرده بود که بنا به گفته های امام هنوز مشکلاتی بسیار بزرگ در پیش است. تازه آغاز کار است زیرا در مواقع حساس اسلام از دست خود فروختگان داخلی و ادعا کنندگان به ظاهر مسلمان ضربه دیده است.

چون اینها ادعای دوستی و مسلمانی و استقلال، آزادی دارند ولی ایمانشان سست و متکی به غرب یا شرق هستند در صراط مستقیم گام بر نمی دارند در عمل ضربه به انقلاب اسلامی و مقام رهبری می زنند. آب به آسیاب دشمن می ریزند. از کودتای ننگین 28 مرداد بازهم عبرت نگرفته اند و جای تاسف و تعجب است که ملت مسلمان ایران خدای نخواسته فریب بخورد و تحت تاثیر حرفهای لیبرالها و ملی گراهای ظاهری دوباره مملکت به چنگ ابرقدرتها بیفتد.

پس ملت مسلمان باید بخود آیند و از خود محوری و به اصطلاح ملی گرایی این شعار توخالی و فریب دهنده دست بردارند و گوش به فرمان امام و امر ولایت فقیه باشند. آنوقت به عزت و عظمت و استقلال و آزادی اسلام واقعی خواهند رسید این طرز فکر روشنگر حقایقی است که راه شهید محمد چه بوده است و بدست چه دژزخیمانی شهید شده است. در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا همیشه این سخن امام را تکرار می کرد انقلابی بزرگتر از انقلاب اول و همچنین نسبت به حفظ دست آوردهای انقلاب اسلامی سعی و کوشش داشت.

فعالیتهای درون انقلاب فرهنگی :

بعد از اینکه دانشگاهها تعطیل شد و گروههای مخالف و منافق از جایگاههای تحصیل علم و دانش و کسب فضیلت و نشر تبلیغ مکتب اسلام به نفع نامشروع خود با کمال بی شرمی به عنوان سنگر و مرکز توطئه بر علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده می کردند رانده شدند و محمد دوباره از قاطعیت و دوراندیشی عجیب و همیشگی امام امت بسیار خوشحال و شاد بود چون عقیده اش بر این بود که باید فرهنگ استعماری گذشته به کل عوض شود و به جایش فرهنگ اصیل اسلامی جایگزین و توسعه یابد.

پاکسازی کلی در همه قسمتها به خصوص مراکز علمی و فرهنگی صورت گیرد ترتیبی داده شود که اصول کلی اسلامی و درس اخلاق و آشنا کردن دانشجویان و مشتاقان علم و دانش به مبانی اسلامی و امر امامت و ولایت فقیه در دبیرستانها و دانشگاههای مملکت پایه و اساس قرار گیرد و بعد تخصص مطرح شود پس خود نیز حدود 6 ماه در مدرسه عالی شهید مطهری زیر نظر اساتید فن به فراگیری اصول و عقاید پرداخت.

همرزمانش می گویند:

محمد همیشه سعی می کرد کارش با ایمان و اخلاص و فقط برای خدا باشد, به همین دلیل هیچوقت از خودش نمی گفت .
بسیار متواضع بود و دارای اراده ای محکم و پولادین , سخت به نظم در زندگی و حتی کارهای روزمره معتقد بود. او به عهد و پیمان وفادار بود و اگر قولی می داد تلاش برای انجام آن را انجام می داد , به مستضعفین جامعه عشق می ورزید و همیشه از آنها سخن می گفت , عاشق انقلاب و امام بود و ایمانی محکم به انقلاب داشت , خود را در برابر انقلاب مسئول می دید و می گفت ما برای این انقلاب چه کرده ایم.  

خاطرات دیگر از شهید :

بعد از پایان دوره کلاسهای ایدئولوژی اسلامی و شناختی که از اسلام بدست آورد بیشتر وقتش را صرف مطالعه کتب مذهبی می کرد به خصوص کتابهای شهید استاد مطهری و کتابهای رهبر انقلاب اسلامی و رساله علمیه ایشان سخنان و پیامهایشان و همچنین تفسیرهای قرآن از قبیل تفسیرالمیزان علامه کبیر محمدحسین طباطبایی قدس سره و پرتوی از قرآن مجاهد کبیر مرحوم آیت ا... طالقانی را مطالعه می کرد آنچنان در مطالعه آنها غرق می شد که خورد و خواب چندان برایش معنی نداشت و زندگی مادی را در مقابل آخرت بسیار ناچیز به حساب می آورد. از اینکه در این موقعیت حساس و سرنوشت ساز برای نسلهای آینده عده ای به فکر راحت طلبی و زندگی مادی دنیا هستند و قدر آزادی و انقلاب اسلامی را نمی دانند به دروغ گویی و شایعه پراکنی دلخوش کرده اند، اذهان را مغشوش و نسبت به انقلاب و روحانیت بدبین و ناراضی می کنند بسیار رنج می برد. دعا می کرد که خداوندا همچنانکه تا به حال محافظ و یاری کننده این انقلاب و حضرت امام خمینی بوده ای تا قیام حضرت مهدی (عج) نیروهای انقلابی را مقاوم و طول عمر به اماممان عنایت بفرما تا سرانجام تمام مستکبرین جهانی نابود و مستضعین وارث زمین گردند و اسلام بر کفر به طور کامل پیروز گردد و همیشه در فکر و صدد این بود که به حد توانایش نگذارد افراد وابسته به گروههای مخالف اسلام و منافقین که خطرشان به مراتب از کفار زیادتر است خدای نکرده وارد ارگانهای دولتی و نهادهای انقلابی شوند و نفوذ کنند زیرا عقیده داشت که اینها از درون، خواهند پایه های انقلاب را سست و لرزان کنند و افکار را منحرف سازند بنابراین باید با قاطعیت و به مانند کوهی استوار جلو آنها را گرفت و آگاهیهای بیشتری به توده مردم داد تا خدای نخواسته از خط اصیل امامت که همان صراط مستقیم اسلام است دور نشوند. محمد مدت 2 ماه در وزارت ارشاد اسلامی به صورت افتخاری کار کرد. در پخش مطالعات اسلامی واحد جمع آوری پیامهای امام، ترتیب پخش هر چه بیشتر در رادیو و تلویزیون، پخش کتابهای اسلامی (به خصوص پیامها و سخنرانیها و مصاحبه های امام) کتابها و آثار استاد شهید مرتضی مطهری در میان مردم و دانشجویان و دانش آموزان علاقمند به مکتب اسلام فعالیت داشت همانگونه که قلبش پاک بود می خواست نهادها و ارگانهای انقلابی هم کاملاً پاک و خالص باشند و خیانت و جنایتی نسبت به انقلاب اسلامی انجام نگیرد. همچنین مدت کوتاهی در دانشگاه علوم و فنون فعالیت داشت (به عنوان سرپرستی و نظارت) سپس از طرف دفتر تحکیم وحدت دانشجویان مسلمان که عضو آن بود، در امتحان مدرسه عالی قضایی قم شرکت کرده و پذیرفته شد ولی چون فکر می کرد که فعلاً برای تداوم و پیروزی هر چه بیشتر و پیوستن آن به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) باید مستقیماً وارد میدان شد و با گروههای مخالف و دشمنان اسلام مبارزه کرد و از فعالیتهای خائنانه آنها جلوگیری نمود بدین لحاظ این رشته را کنار گذاشت و به کارهای واجب تر پرداخت تا بهتر بتواند به جمهوری اسلامی خدمت کند.

 

پس از گذراندن دوره ای در پادگان منظریه قم به تهران مراجعت کرد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران شد در رابطه با سخن امام که گفته اند « اگر سپاه نبود ایران هم نبود» مرتب آن را به زبان می آورد و می گفت که حقیقت هم همین است و هر کس دشمن سپاه باشد یا بخواهد این نهاد انقلابی را تضعیف کند و مردم را نسبت به آن بدبین نماید در واقع دشمن انقلاب اسلامی و مقام رهبری و ایران است از این نظر معتقد بود به هر قیمتی شده باید این ارگان و نهاد انقلابی را پاک و مقاوم و نیرومند نگاه داشت و به هیچ عنوان نباید گذاشت که افراد منحرف و معترض که معتقد به نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نیستند خدای نکرده در سپاه نفوذ کنند و مردم را نسبت به این نهاد صد درصد انقلابی بدبین سازند. از خصوصیات دیگر برادر شهیدمان محمد این بود که نماز شبش را ترک نمی کرد و علاقه عجیبی به شرکت در نماز جمعه و برگزاری این اجتماع دشمن شکن و پایگاه وحدت داشت و دیگران را به آن تشویق و سفارش می کرد و می گفت که برای طول عمر و سلامتی امام و پیروزی هر چه بیشتر جمهوری اسلامی در دل شب نماز بگذارید و روزه بگیرید. دعا کنید و در شبهای جمعه به امام زمان (عج) متوسل شوید تا این انقلاب اسلامی تداوم یابد و به قیام جهانی آن حضرت متصل گردد همیشه سخنش این بود که روحانیت مبارز خیلی حق به گردن ما دارند در واقع اسلام را آنها تا به حال حفظ کرده اند و کوچکترین توهین به آنها را خطا و اشتباه می دانست و از این نظر به اصل ولایت فقیه عشق می ورزید و به امید امام فقیه عالیقدر حضرت آیت ا... منتظری علاقه عجیبی داشت و می گفت تمام عمر من فدای یک لحظه عمر امام و ادامه دهندگان راه امام باد. زیرا قدر آزادی را خوب می دانست و در زمان طاغوت اختناق را خوب درک کرده بود و کاملاً متوجه بود که چگونه اسلام در معرض خطر بود و چه کسانی آن را نجات دادند و چه شخصیتی آنها را رهبری و هدایت کرد و در مقابل زورگویان و خیانتکاران این شعر را مرتب بر زبان می آورد.

اظهار عجز پیش ستمگر زابلهیست                     اشک کباب باعث طغیان آتش است

تاریخ و نحوه شهادت :

محمد صبح شنبه یازدهم بهمن ماه 1359 ساعت 7 صبح از خوابگاه پلی تکنیک تهران بیرون می آید مثل روز های دیگر ولی دیگر بر نمی گردد تا اینکه جسدش را در روز یکشنبه دوازدهم بهمن ماه یعنی فردای آن روز حدود ظهر در اردستان بین راه تهران به یزد جنب ساختمان حزب جمهوری اسلامی بوسیله مردم محل در حالیکه زیر خاک بود مشاهده و کشف می گردد. بعد از معاینات پزشکی قانونی اصفهان و بعد از معایات و آزمایشات لازم قتل بسیار مرموز و ماهرانه تشخیص داده می شود که مسلم بدست جنایت آمیزترین فرد یا افرادی ماهر صورت گرفته و مورد شکنجه قرار داده اند و علت شهادت را تقریباً خفگی و احتمالاً وارد کردن شوک الکتریکی به بدن تشخیص می دهند و بدینوسیله ایادی استکبار منافقین ضد خلق این پاسدار اسلام و قرآن را در سن 25 سالگی در اوج جوانی و فعالیت به شهادت می رسانند.



   نوشته شده در جمعه 91/11/13  توسط همسنگر 



-

امام خامنه ای

درباره همسنگران
 
 
 
زارچ در مرکز ایران